اسمشم سید مجیده، نه مشتبا

ساخت وبلاگ
روزای عجیبی رو گذروندم. دلم شکست، از ته دل خندیدم، از یه سری چیزا متنفر شدم، دلتنگ شدم، جنگیدم، تلاش کردم، کارد به استخونم رسید و ساکت موندم، گله کردم، بغض کردم، شاد شدم، هدیه گرفتم... و خلاصه اینکه سه هفته ی پر تنش رو گذروندم. سه هفته ای که حداقل با اسمشم سید مجیده، نه مشتبا...
ما را در سایت اسمشم سید مجیده، نه مشتبا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mzizigolug بازدید : 130 تاريخ : شنبه 30 ارديبهشت 1396 ساعت: 10:39

این هفته خود به خود همه ی کلاسامون کنسل شد! و ما موندیم و این همه تعطیلی و کاسه چه کنم! گفتیم پاشیم بریم باغ ارم!  باغ ارم و نزدیک 400 تا عکس. هی میگم دوربین ندین دست بچه. من از لاکپشتا و ماهی گلیای توی برکه هم عکس انداختم. گفتم در حالی که از این گل اسمشم سید مجیده، نه مشتبا...
ما را در سایت اسمشم سید مجیده، نه مشتبا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mzizigolug بازدید : 121 تاريخ : دوشنبه 25 ارديبهشت 1396 ساعت: 6:12

نشسته بودیم و در مورد آهنگ هایی که خیلی خوشمان می آمد و تکراری شده بودند و حالا گوشش دادنشان حالمان را بد میکرد صحبت میکردیم. رسیدیم به چاوشی، که توی یکی از آهنگ هایش میگوید " من ناپلئون تو دزیره..." گفت جدیدا دارم کتاب دزیره را میخوانم که گالیله نوی اسمشم سید مجیده، نه مشتبا...
ما را در سایت اسمشم سید مجیده، نه مشتبا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mzizigolug بازدید : 136 تاريخ : دوشنبه 25 ارديبهشت 1396 ساعت: 6:12

آخراش رسیدم. داشتن پته همو میریختن روی آب! من استرس گرفته بودم :))

@zizigolu_note

کانالی که نمیدونم تاریخ انقضاش کی هست...

اسمشم سید مجیده، نه مشتبا...
ما را در سایت اسمشم سید مجیده، نه مشتبا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mzizigolug بازدید : 160 تاريخ : دوشنبه 25 ارديبهشت 1396 ساعت: 6:12

قربان جهانی که در آن جنگ نباشد مشت و لگد و سیلی و اوردنگ نباشد از وحشت بمب اتم و توپ و مسلسل پیوسته به پا خار و به سر سنگ نباشد باهم نستیزند سپیدان و سیاهان دعوا سر نام و نسب و رنگ نباشد در باغ وفا مرغ بد آواز نیابیم در بزم صفا ساز بد آهنگ نباشد اسمشم سید مجیده، نه مشتبا...
ما را در سایت اسمشم سید مجیده، نه مشتبا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mzizigolug بازدید : 129 تاريخ : دوشنبه 25 ارديبهشت 1396 ساعت: 6:12

دو سه روز پیش توی گروهی به اسم" شهروند شیراز" اد شدم. حدس زدم که احتمالا یکی از مسئولین منو اد کرده به خاطر فلان برنامه. امروز بهش میگم جریانش چیه؟ میگه من نمیدونم! میگم شما مگه منو اد نکردین؟ میگه نه! میگم خب من الان اونجا چیکار میکنم؟ تازه یکی دو نفر دیگه رو هم اد کردم! میگه کجا رفتی دختر ببین کجایی :|

ستاد انتخاباتی یه نفره ظاهرا! 

اسمشم سید مجیده، نه مشتبا...
ما را در سایت اسمشم سید مجیده، نه مشتبا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mzizigolug بازدید : 119 تاريخ : دوشنبه 25 ارديبهشت 1396 ساعت: 6:12

اگر قدر دادن زحماتت نباشن و از کارایی که کردی اطلاع نداشته باشن، بی خبر باشن، و زیر سوالت ببرن چیکار میکنی؟

اسمشم سید مجیده، نه مشتبا...
ما را در سایت اسمشم سید مجیده، نه مشتبا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mzizigolug بازدید : 127 تاريخ : دوشنبه 25 ارديبهشت 1396 ساعت: 6:12

هوا تاریک بود. توی کوچه ی کنار خوابگاه بودیم.مژده دوید... همه دویدن دنبالش... یکی گفت سنگ... درحالی که میدویدم به الهه گفتم چی شده؟ گفت سگ دنبالمونه...و در حالی که پشت سرمو نگاه میکردم و چیزی نمیدیدم فقط میدویدم! وقتی رسیدیم همه از هم میپرسیدیم چی شده؟ و سمیه گفت مژده زنگ زده. زنگ خونه ی یکی از همسا اسمشم سید مجیده، نه مشتبا...
ما را در سایت اسمشم سید مجیده، نه مشتبا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mzizigolug بازدید : 136 تاريخ : جمعه 1 ارديبهشت 1396 ساعت: 7:43